جدول جو
جدول جو

معنی مستظهر کردن - جستجوی لغت در جدول جو

مستظهر کردن
پشت گرم کردن، دل گرم کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مستقر کردن
تصویر مستقر کردن
ماناندن جای دادن
فرهنگ لغت هوشیار
آگاه کردن، اطلاع دادن، خبردار کردن، مطلع ساختن، واقف ساختن
متضاد: غافل کردن، بی خبرگذاشتن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
پنهان کردن، مخفی نگاه داشتن، پوشاندن، مکتوم نگاه داشتن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
قرار دادن، استقرار دادن، جا دادن، تثبیت کردن، برپا داشتن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
دل گرم شدن، پشت گرم شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد